چطور پدر و مادرها می‌توانند سلامت روانی فرزندانشان را ارتقا دهند؟

آوریل 14, 2011

چطور پدر و مادرها می‌توانند سلامت روانی فرزندانشان را ارتقا دهند؟
معمولا» همه ی پدر و مادرها آرزو دارند بچه‌هایشان خوشحال و خوشبخت باشند، خوب رشد کنند و از نظر روانی سالم باشند اما برای این منظور پدر و مادر و خانواده چه سهمی را می‌تواند به‌عهده بگیرد؟ محور این مقاله پاسخ به این پرسش است.
گستره ی سلامت روان ما ایستا نیست بلکه برعکس مرتبا» در حال رشد است و طی زمان طولانی در یک فرایند تبادلی پیچیده میان فرد و محیط اطرافش تغییر می‌کند. در این میان انتظارات گوناگونی که هر فرد (از خود) دارد حائز اهمیت است.

این انتظارات از یک طرف منشأ بیرونی دارند مثلا» پدر و مادر از کودک می‌خواهند از اصول مقرر شده پیروی کند، در مدرسه باید موفق باشد و انضباط را رعایت کند.

همچنین سایر بچه‌ها دلشان می‌خواهد همبازی جالبی(با ایده‌های تازه) داشته باشند. از طرف دیگر این انتظارات منشأ درونی هم دارند که با هدف‌ها و باورهای شخصی فرد پیوند خورده است. انسان زمانی می‌تواند سالم باشد یا سالم بشود که این انتظارات(چه بیرونی و چه درونی)در حد مناسبی برآورده شوند.

هر فردی ابزار متفاوتی در اختیار دارد تا از طریق آنها انتظاراتش را- چه درونی و چه بیرونی – برآورده کند. به عبارت دقیق‌تر او می‌تواند این ابزار را هم در محیط اجتماعی(بیرون) و هم در وجود خود بیابد. مثلا کودک از حمایت‌های پدر و مادر به‌عنوان ابزاری در محیط اجتماعی استفاده می‌کند و از ابزار درون او نیز می‌توان به هوش، قابلیت‌ها، ویژگی‌های شخصیتی و وضع جسمانی اشاره کرد.

ابزار درونی فرد در طول زندگی ازطریق ارتباط متقابل میان ویژگی‌های ارثی او و محیط بیرون رشد می‌کنند. علاوه براین سلامت روان را هم می‌توان به‌عنوان بخشی از ابزار درونی در نظر گرفت. ما هر قدر از نظر روانی سالم‌تر باشیم راحت‌تر می‌توانیم از عهده برآوردن انتظاراتمان برآییم.

بنابراین هراندازه نسبت میان انتظارات و ابزار کودک (برای برآورده کردن انتظاراتش) از تعادل بیشتری برخوردار باشد او بهتر می‌تواند از عهده برآوردن انتظارات درونی و بیرونی‌‌اش برآید و همین امر بر سلامتی روان و رشد همه جانبه ی او مؤثر است.

در این میان معمولا»  اگر اختلاف‌های جزئی میان انتظار کودک و ابزار بیرونی(مثل پدر و مادر) و درونی(مثل قابلیت‌های او) وجود داشته باشد که با کوشش آن را حل و به‌عنوان چالش تجربه کند، به رشد او کمک خواهد کرد اما برعکس اختلاف‌های بزرگ و عمده ، میان انتظارات- بیرونی و درونی – و ابزار – بیرونی و درونی- طی زمان طولانی به مشکلات رشد منجر می‌شود.

حال اگر از کودکی در مدرسه یا خانواده بیش ازحد( یا کمتر) توقع داشته باشیم و به نیازهایش به اندازه ی کافی توجه نکنیم او به مرور زمان از نظر روانی یا احتمالا» جسمانی هم، بیمار می‌شود.

خانواده باید چه شرایطی داشته باشد تا بتواند کیفیت سلامت روان فرزندش را ارتقا دهد؟
به‌طور کلی به 2نکته اشاره می‌کنیم:
– انتظارمان متناسب با کودک باشد.
– نیازهای او را برآورده کنیم.

1.انتظارات متناسب با توانایی کودک

در درجه ی اول خانواده و به‌خصوص پدر و مادر باید مطمئن باشند کودک می‌تواند از عهده ی انتظاراتی که محیط بیرون از او دارد، برآید؛ یعنی انتظارات، متناسب با سطح رشد و کارایی او باشد. همچنین برای او امکاناتی فراهم کنند تا موفقیت را تجربه کند.

تناسب میان انتظارات از کودک و ابزاری که این انتظارات را برآورده می‌کند از راه‌های مختلفی دست‌یافتنی است اما آنچه در این خصوص اهمیت دارد این است که انتظارات بیرونی با کودک سازگار باشد. به‌طور مثال مدرسه‌ای که برای کودک انتخاب می‌کنیم یا برنامه‌ای که برای اوقات فراغت او در نظر می‌گیریم باید متناسب با کودک باشد.

به عبارت دیگر وقتی با تدوین برنامه‌ای بسیار شلوغ، از کودکمان بیش از اندازه انتظار داشته باشیم و یا وقتی همزمان سرگرمی‌های زیادی برای او در نظر بگیریم، دیگر فرصتی برای خودانگیختگی او باقی نمی‌ماند.

برعکس آن هم، امکان دارد؛ یعنی وقتی کودک تحریک کمی از طرف محیط دریافت کند، این هم مانند انتظارات بیش از حد برای او مشکل‌ساز می‌شود.

ایجاد تعادل میان انتظارات و ابزار(برآوردن آن)از طریق تقویت ابزار درونی کودک نیز امکان‌پذیر است. از آنجا که تعامل‌ها در خانواده و ( کلا» ) ساختار زندگی خانوادگی به‌طور عمده روی رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودک تأثیر می‌گذارد، پدر و مادر می‌توانند برای تقویت ابزار درونی فرزند خود، به رشد او در این حوزه‌ها کمک کنند.

بچه‌ها از این طریق(تقویت منابع درونی) توانایی پیدا می‌کنند تا از عهده ی انتظارات زیاد مثلا» در حوزه ی مدرسه بر آیند.علاوه بر این خانواده می‌تواند ابزار بیرونی کودک را نیز تقویت کند به این صورت که شرایطی فراهم کند تا او بتواند بر انتظارات بیرون غلبه کند. مثلا»  موقع مشکلات، پدر و مادر از کودکشان از راه‌های مختلف حمایت و برای او وقت صرف کنند.

وقتی کودک با همسن خودش مشکل پیدا می‌کند، پدر و مادر می‌توانند بهترین هم‌صحبت- مخاطب برای او باشند. درخصوص مشکلات مدرسه می‌توانند به کودک جرأت ببخشند و در مورد تکالیف مدرسه با او گفت‌وگو یا تمرین کنند.

2.برآوردن نیازهای کودکان

دومین نکته به شرایط- اوضاع محیط خانواده اشاره می‌کند که باید در آن نیازهای کودک به شکل مناسبی برآورده شود اما چه نیازهایی؟ هر انسانی نیازهای متعددی دارد که اهمیت آنها فرد به فرد فرق می‌کند. علاوه براین با بالا رفتن سن این نیازها تغییر می‌کنند.در هر صورت با یک نگاه کلی و اجمالی فهرست نیازهای انسانی را به قرار زیر شرح می‌دهیم:

اساسا » نیازهای فیزیولوژیک ما تغذیه، خواب کافی، تحرک و… است و معمولا»  پدر ومادرها باید این نیازهای بنیادی فرزندانشان رابه‌ ویژه در سنین کودکی آن ها برآورده و آسایش آن ها را تأمین کنند.البته نیازهای بچه‌ها فراتر از نیازهای فیزیولوژیک است.

کودکان و همچنین نوزادان شدیدا به دلبستگی، تعلق خاطر و نزدیکی عاطفی نیاز دارند؛ یعنی آن ها می‌خواهند احساس امنیت کنند و خواهان حضور و نزدیکی افراد مهم(مادر، پدر، پرستار و…) هستند. چگونگی برآوردن نیازهای تعلق خاطر، بستگی به سن کودکان دارد، هرچه کودک کم سن‌تر باشد ارتباط جسمی با او اهمیت بیشتری دارد.

وقتی کودک بزرگ‌ تر شود نیز این موضوع اهمیت پیدا می‌کند که او مطمئن باشد افراد نزدیک به او، قابل دسترس هستند.

وقتی اعضای خانواده با هم مشارکت داشته باشند و با هم بودن و به هم تعلق داشتن را تجربه کنند نیاز به تعلق خاطر برآورده می‌شود. مثلا وعده‌های غذایی را به‌طور منظم باهم بخورند یا با هم بازی کنند.

در این میان – حداقل نزد بچه‌های بزرگ‌ تر- کیفیت با هم بودن از مدت زمانی‌که با هم سپری می‌کنند مهم‌تر است.درخصوص با هم بودن فراموش نکنیم که بچه‌های کوچک نیاز به توجه دارند. آن ها مایلند مورد توجه دیگران قرار گیرند و همچنین احساس ارزشمندی و تعلق خاطر را تجربه کنند.این احساس ارزشمندی به آن ها کمک می‌کند توجه و اطمینان به‌خود را رشد دهند. همچنین بچه‌ها می‌خواهند اثر‌گذار باشند و به خواسته‌هایشان توجّه شود.

البته منظور این نیست که با هر خواسته کودک موافقت کنیم. برعکس، بچه‌ها بهتر است این امر مهم را یاد بگیرند که چنین امکانی وجود ندارد همیشه آرزوهایشان برآورده شود بلکه کودک باید صبر کردن را بیاموزد. آنچه اهمیت دارد این است که به کودک نشان دهیم به نیازهای او توجّه می‌کنیم.

در این خصوص چندین راه وجود دارد: یا به خواسته‌های او مستقیما ترتیب اثر بدهیم یا گزینه دیگری پیدا کنیم یا بسته به سن کودک برای او توضیح دهیم چرا آن مورد، عملی نیست. کودکی که بفهمد به خواست و آرزوهای او توجّه می‌شود دیگر برای جلب توجه نمی‌جنگد و به‌تدریج احساس رضایت و آرامش بیشتری می‌کند.

نیاز به تشخیص موقعیت و امنیت هم از اهمیت زیادی برخوردار است. از آنجا که کودکان مایلند دنیای اطراف خود را درک کنند وقتی دیگران پدیده‌ها را برای آن ها توضیح دهند، این امر بسیار ساده‌تر می‌شود. مثلا»  اشیا را به نام صدا بزنند و به آن ها کمک کنند تا آنچه را می‌بینند طبقه‌بندی کنند.

وقتی در زندگی روزمره بچه‌ها، نظم و ساختار خاصی وجود داشته باشد تا از طریق آن بتوانند رویدادها و روند آن ها را بهتر بفهمند و خود را با آنها وفق دهند، در نتیجه  با قواعد و مرزها آشنا می‌شوند و منطقی‌بودن را تجربه می‌کنند. در این خصوص آنچه اهمیت دارد این است که رفتار افراد نزدیک با کودک قابل پیش‌بینی باشد.

اگر انسان بزرگسال مکررا به دلایل نامعلوم عصبانی شود و یا احساساتی را از خود بروز دهد که برای کودک قابل درک نیست، کودک احساس نگرانی(عدم‌امنیت) می‌کند. همچنین رفتار دیگر اعضای خانواده با یکدیگر بر احساس امنیت کودک تأثیر می‌گذارد. هر قدر برخوردها در داخل خانواده آرام‌تر و حاکی از احترام بیشتر باشد، کودک احساس امنیت بیشتری می‌کند.

بنابراین عاقلانه این است که اختلاف‌های پدر و مادرها در مقابل چشم و گوش کودکان اتفاق نیفتد. به‌خصوص وقتی آنها به اندازه‌ای کوچک باشند که نمی‌فهمند اوضاع از چه قرار است.

نیاز بعدی کودک نیاز به اکتشاف است. کودکان نسبت به دنیای اطرافشان کنجکاو هستند و مایلند دنیای اطراف را بشناسند و آن را بررسی و کشف کنند.

وقتی تنوع در زندگی کودک نباشد و امکانات کمی برای اکتشاف او وجود داشته باشد، زندگی کودک یکنواخت می‌شود. بنابراین وقتی امکانات در اختیار کودکان قرار دهیم موجب می‌شود کشش درونی کشف کردن را به شکل سازنده‌ای تجربه کنند، عطش آنها به دانستن ارضا شود و از توانایی یادگیری بهره برند.

چگونگی این امکانات به سن و علاقه کودک بستگی دارد. از آنجا که هر کودکی ویژگی‌های مخصوص به‌خود دارد، خود نیز تأثیر مهمی روی رشدش می‌گذارد.

به‌دلیل این ویژگی‌ها هر یک به بازی‌های خاصی علاقه نشان می‌دهند، بعضی فعالیت‌ها را بیشتر از بعضی دیگر دوست دارند، به طرف آدم‌های خاصی می‌روند یا به میزان معینی خواهان مهر و محبّت و توجه افراد نزدیک هستند. در واقع کودکان از زمان تولد منحصر به فرد و دارای نقاط ضعف و قوّت مخصوص به‌خود هستند.

نیاز به‌خودشکوفایی نشانگر میل آن ها به پرورش توانایی‌ها و نقاط قوتشان است تا بتوانند طبق طبیعت و نیازهای خود زندگی کنند.به این ترتیب وظیفه پدر و مادر این است که فرزند خود را با توانایی‌ها و ضعف‌هایش همان‌گونه که هست بپذیرند و به آزادی عمل او توجه کنند.

به عبارت دیگر فضایی برای رشد توانایی‌های کودک فراهم کنند؛ یعنی از یک سو از توانایی‌هایش حمایت شود و از سوی دیگر ضعف‌ها را شناسایی و از رشد بیش از حد آنها جلوگیری کنند.

در مجموع می‌بینیم برای خانواده امکانات گوناگونی وجود دارد تا بتواند کیفیت سلامتی روان کودکان را ارتقا دهد. از آن گذشته وقتی نگاه ما به نیازهای کودکان معطوف باشد، تعلیم و تربیت امر ساده‌تری به‌نظر می‌رسد.

مثلا»  به‌جای عصبانی‌شدن از نق زدن بچّه، توجّه کنیم چرا او این کار را می‌کند؛ یعنی درخصوص کدام نیاز او کوتاهی کرده‌ایم. این زاویه دید موجب ایجاد نگرش حل مسئله و برخورد سازنده با موضوع می‌شود.

منبع: http://www.familienhandbuch.de 

دوستان و همراهان همیشگی، متاسفانه فکر می کنم هنوز مشکل wordpress حل نشده است به خاطر  همین در ارسال پست ها تاخیر داریم. امید است که به زودی مشکل رفع گردد و به روز تر مطالب را ارسال کنیم.                   شاداب باشید 🙂

نوروز باستانی مبارک

مارس 18, 2011

آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود                                                                                                                         آمد ندای آسمان تا مرغ جان پرّان شود

مهربانان! درشکفتن جشن نوروز  ، برایتان در همه سال سرسبزی جاودان ، شادی ، اندیشه ای پویا و برخورداری از تمام نعمت های خدا دادی آرزومندم.

سال نو مبارک

ایام را از شما مبارک باد

ایام می آیند تا بر شما مبارک شوند، مبارک شمایید       🙂

راستی کارهای هفت سین متعلّق به بچّه ها بود و سبزه ای که در سفره می بینید خودشان سبز کرده بودند. 🙂

راهکارهایی برای بهبود مهارت‌های اجتماعی کودک

فوریه 24, 2011

مهارت‌های زندگی
مطمئناً کسب مهارت‌های اجتماعی و آموزش طرق صحیح دوست‌یابی به کودکان یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین آموزش‌های ضروری به شمار می‌رود.

به‌طور قطع رو راست‌بودن و شناخت دقیق و صحیح نقصان‌ها و کاستی‌های کودک در باب مهارت‌های اجتماعی، آموزش را بسیار سهل‌تر خواهد کرد. در ذیل به چند راهکار در زمینه آموزش مهارت‌های اجتماعی کودک اشاره می‌شود:

1 – کودک را به شرکت در فعالیت‌های کلاسی و فوق‌برنامه مدرسه تشویق کنید. بسیار مشاهده شده اغلب کودکانی که تمایل به حضور در کلاس‌های فوق برنامه و فعالیت‌های گروهی ندارند در زمینه برقراری و ایجاد روابط اجتماعی نیز بسیار ضعیف‌تر از همسالان خود هستند. او را در کشف توانمندی‌ها، نقاط قوت و علایقش یاری کنید. به‌عنوان مثال اگر او در نقاشی استعداد دارد او را به گروه‌های کاردستی و نقاشی سوق دهید. لذت‌ها و اشتیاق‌هایش را به دقت مورد ارزیابی قرار دهید تا بتوانید بهترین فرصت‌های حضور در صحنه‌های اجتماعی را برای او فراهم کنید. یکی دیگر از راه‌های کشف نقاط ضعف و قوت اجتماعی کودک، بررسی چگونگی حضور او در کتابخانه‌ها، سینما، تئاتر، زمین بازی، تولد دوستان و… است.

2 – فعالیت‌های فوق برنامه خارج از منزل را تقویت و هدفمند کنید. با حضور در پارک‌ها و فضاهای عمومی، مهارت‌یابی کودک در برقراری ارتباط با همسالان او را تقویت کنید. او را تشویق به برقراری ارتباط با دیگران کنید. به محض ورود او از مدرسه به خانه تنها او را ملزم به انجام تکالیف مدرسه نکنید بلکه با در نظر گرفتن برنامه زمان بندی‌شده، در زمانی هر چند کوتاه، او را به حضور در اجتماع و ایفای نقش تشویق کنید. به‌عنوان مثال درصورت کمبود وقت حتی می‌توانید او را به تلفن زدن به سینما و پرسیدن برنامه فیلم‌ها و زمان پخش آن و حتی خرید کردن تشویق کنید. هر شب در هنگام خواب دربارة فعالیت روزانه و تجربیات اجتماعی آن روز با او صحبت کنید و از پیشرفت و روند فعلی او ابراز رضایت کنید و به‌طور غیرمستقیم و به‌صورت نقل قول نکاتی جدید را به او یادآور شوید.

3- اگر فرزندتان از حضور در اجتماعات به‌طور جدی و قاطعانه سر باز می‌زند ابتدا او را وادار به حضور و شرکت در فعالیت‌های اجتماعی نکنید بلکه به‌تدریج از طریق بازی کردن و ایفای نقش‌های گوناگون، او را برای حضور در اجتماع آماده کنید و به‌تدریج با تشکیل گروه‌های کم جمعیت 3 – 2 نفره از دوستان صمیمی او، نمایشنامه‌های هدفمندی را ترتیب دهید.

او را تشویق کنید که با دوستانش درباره ی  مسائل مختلف در زمینه ی  بازی، تفریح و… با هم صحبت کنند و از تجربیات یکدیگر بهره برند (سعی کنید در تمامی مراحل در کنار فرزندتان حضور نداشته باشید تا حضور شما همواره به‌عنوان منبع قدرت به حساب نیاید).

4 – در خانه او را با بازی‌ها و فعالیت‌های به روز جامعه و مناسب سن کودک آشنا کنید تا هنگام حضور او در مدرسه و یا محیط ناآشنا با حجم وسیعی از اطلاعات ناشناخته روبه‌رو نشود. مرتب به کتابخانه و مراکز فروش محصولات و بازی‌های کودکان سربزنید و جدیدترین بازی‌های هدفمند را برای او خریداری کنید. به او در کسب مهارت‌های خواندن، نوشتن، شمردن یاری برسانید و با این کار به او حس اعتماد به نفس و قدرت حضور بدون ترس در اجتماع را هدیه دهید و فشار ترس از ندانسته‌ها را در او کاهش دهید.

5 – او را به ورزش و داشتن اندام متناسب تشویق کنید. متأسفانه بچّه‌های بیش از اندازه لاغر یا چاق همواره مورد تمسخر همسن و سالان خود قرار می‌گیرند لذا آنها، برای اجتناب از شنیدن جملات و برچسب‌های مسخره آمیز از حضور در گروه‌های همسن‌وسالان پرهیز می‌کنند. توصیه می‌شود که والدین اینگونه بچه‌ها، فرزندشان را به شرکت در کلاس‌های ورزشی تشویق کرده و فواید حضور در کلاس‌های ورزشی و تناسب اندام را به زبان ساده برای او توضیح دهند.

6 – روزانه زمان خاصی را برای بازی کردن ( به غیر از بازی‌های رایانه‌ای) اختصاص دهید. اگر در محل سکونتتان، کودکان همسن وسال فرزندتان حضور دارند با شناسایی آنها، جمع دوستانه‌ای تشکیل دهید و برای آنها فرصت بازی‌های مختلف و سنتی را فراهم کنید. مطمئن باشید در جمعی که شما ابتدا برای او تشکیل داده‌اید تعدادی دوست برای سال‌های نوجوانی و بزرگسالی او باقی می‌ماند که یک منبع مطمئن اجتماعی، عاطفی و حمایتی به شمار می‌آید.

7- شرکت در کلاس‌های موسیقی به‌عنوان ابزاری شگفت‌انگیز در بهبود مهارت‌های اجتماعی کودک به حساب می‌آید و برای تربیت صحیح کودک، آشنایی او با ارکان موسیقی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است که امید است مدارس به این امر توجه بیشتری داشته باشند. زیرا امروزه مشخص شده یادگیری موسیقی در افزایش مهارت کودک در زمینه دروس به‌ویژه درس ریاضی تأثیر زیادی دارد.

تأثیر مثبت موسیقی روی برنامه‌ریزی، روابط اجتماعی، عزت نفس و خود باوری (به‌خصوص دربارة کودکان خجالتی) و کاهش خشونت و ناهنجاری‌های کودک به‌خصوص در دوران نوجوانی، کاهش خشم زود هنگام در رویارویی با عوامل نامطلوب، افزایش سطح IQ کودک و بسیاری موارد دیگر به اثبات رسیده است.

منبع :http://www.hamshahrionline.ir

دبلنا!!!!

فوریه 20, 2011

بالاخره بازی دبلنا را هم سرکلاس اجرا کردیم. بازی دقّت ،  تمرکز و خوب گوش دادن  🙂

بچّه ها حتّی حاضر نبودند برای زنگ تفریح کلاس را ترک کنند.  🙂 🙂

بازی جوهر زندگی و پنجره ای به دنیای کودک است .


کم‌خوابی فرزندتان را جدی بگیرید

فوریه 17, 2011
کم‌خوابی فرزندتان را جدی بگیرید
متأسفانه برنامه‌های از پیش‌تعیین شده و نگرانی‌های زندگی روزمره، کودکان را از مقدار خوابی که به آن نیاز دارند محروم کرده است.

آلیسون بل دوست دارد که فرزندانش «کل» و «لیبی» هر شب ساعت9 به رختخواب بروند ولی فعالیت‌های فوق‌العاده خارج از مدرسه مانند کلاس‌های ورزش، موسیقی و همچنین تکالیف مدرسه کمتر می‌گذارد که آنها به موقع بخوابند.
آلیسون بل می‌گوید: «باوجود همه این کارها، باید به حمام هم بروند و شام هم بخورند. اکثر شب‌ها، آنها ساعت10 می‌خوابند و صبح زود ساعت6 با صدای گریه برادر کوچک‌شان از خواب بلند می‌شوند، در مجموع آنها حدود 8ساعت طی شبانه روز می‌خوابند». متأسفانه کودکان دوست دارند که بیشتر وقت‌شان را به انجام فعالیت‌های فوق‌العاده بپردازند. بچه‌های 7‌ تا‌ 10‌ساله حداقل به 9ساعت خواب طی شبانه روز نیاز دارند ولی 30‌درصد از آنها به میزان کافی نمی‌خوابند.

خواب‌آلود و بداخلاق

خستگی باعث مشکلات رفتاری و به خطر افتادن سلامت جسمی کودکان می‌شود. معمولا کودکان خسته، بیشتر از بچه‌هایی که استراحت کافی دارند به‌خودشان آسیب می‌رسانند و به افسردگی مبتلا می‌شوند. اینگونه کودکان توانایی کمتری در دریافت اطلاعات جدید دارند، همچنین ممکن است خیلی سریع‌تر از دیگران چاق شوند. کمبود خواب روی عملکرد جذب قند تأثیر گذاشته و باعث افزایش وزن می‌شود‌.

خستگی مفرط کودکان همیشه به‌راحتی قابل تشخیص نیست، اما بعضی‌ها علائم مشخص و بارزی دارند؛ علائمی مانند: خیلی سخت و به‌زحمت می‌خوابند، از شدت خستگی ناله می‌کنند و در مسافت‌های کوتاه در ماشین چرت می‌زنند اما برخی دیگر از کودکان، خستگی ناشی از کمبود خواب را نشان نمی‌دهند. در حقیقت به‌نظر می‌رسد که آنها فقط بیش از حد فعال، عصبی و بی‌قرار هستند. اختلالات بیش‌فعالانه‌ای که بعضی از کودکان از خود نشان می‌دهند، در واقع ناشی از بی‌خوابی است و خستگی مفرط می‌تواند این اختلالات را تشدید کند.

استراحت بدون آرامش

گروهی از کودکان، کمتر از آن مقدار زمانی می‌خوابند که والدین‌شان فکر می‌کنند. آنها به سختی به‌خواب می‌روند یا پس از مدت کوتاهی، به‌علت نگران‌بودن از خواب بیدار می‌شوند. به‌طور کلی نگرانی‌های اجتماعی یکی دیگر از عوامل کم‌خوابی شبانه کودکان است.

چند توصیه برای راحت خوابیدن کودکان

* فعالیت‌ها و مسئولیت‌های بیش از حد کودک را کم و محدود کنید. اگر فرزندتان اغلب تا زمان انجام دادن تمام تکالیفش نمی‌خوابد یعنی بیشترین وقتش را برای انجام این کار می‌گذارد و تمام بعدازظهر به این کار مشغول است، اجازه ندهید کار دیگری انجام دهد حتی اگر مخالفت کند ولی اگر فقط تکالیف مدرسه‌‌اش تمام وقت او را در منزل می‌گیرد، با آموزگارش در این رابطه صحبت کنید.

* تلویزیون را خاموش کنید. کودکانی که قبل از خواب برنامه‌های تلویزیونی تماشا می‌کنند سخت‌تر از دیگران به‌خواب می‌روند. تلویزیون نیز همانند نوارهای ویدئویی و بازی‌های کامپیوتری تحریک‌کننده است و مانع خوابیدن کودک می‌شود، بنابراین قبل از ساعت خواب تمام لوازم الکترونیکی و صوتی و تصویری را خاموش کرده و در اتاق او تلویزیون قرار ندهید. برای شام غذایی سبک درست کنید، به فرزندتان چند ساعت قبل از خواب، آب، چای و نوشیدنی ندهید. همچنین از خوردن غذاهای سنگین و دیرهضم در آخر شب جلوگیری کنید.

* هنگام خواب به او آرامش دهید. کمک کنید تا فرزندتان آرام باشد، درست مانند زمانی که کوچک‌تر بود او را حمام کرده و برایش کتاب داستان بخوانید. سعی کنید که یک ساعت قبل از خواب او را به‌هیچ وجه نگران و مضطرب نسازید. چراغ خواب کم‌‌نوری در اتاقش روشن کنید.

در مورد چیزهایی که به او مربوط است صحبت کنید. شب، زمانی که فرزندتان به تنهایی در تختخوابش خوابیده بیشتر از طول روز در مورد مشکلاتش احساس نگرانی می‌کند. طوری نشان دهید که او بداند با مشکلاتش تنها نیست و شما او را در تمام کارهایش همراهی خواهید کرد. به او پیشنهاد کنید که یک صحنه آرام را تصور کند یا سعی کنید که با انجام تمرینات ساده و آرامبخش به خواب برود.

روش اعضای تیم (درس بخوانیم)

فوریه 10, 2011

* تشكيل گروه ها: فراگيران به گروه هاي 4 نفره تقسيم مي شو ند.

* تعيين شماره براي هر يك از اعضاي گروه ها : فراگيران شماره هاي 1 تا 4 را براي خود تعيين مي كنند.

*  مشخّص كردن هر يك از قسمت هاي درس:  براي هر فراگيري قسمتي از درس مشخّص مي شود. قسمت بندي ها با شماره روي تابلو نوشته مي شود يا به صورت كارت هايي به آن ها داده مي شود.

*  مطالعه ي فردي : هر فرد در گروه خود ،  قسمت تقسيم شده را مطالعه مي كند.

*  تشكيل گروه هاي جديد: شماره هاي مشابه هر گروه با يك ديگر گروه جديدي تشكيل مي دهند.

* بحث و تبادل نظر گروهي : اعضاي هر گروه جديد در مورد متن مشترك ، به بحث و تبادل نظر مي پردازند.

* بازگشت به گروه هاي قبلي: هر يك از اعضا به گروه هاي قبلي خود باز مي گردند.

* تدريس فردي : در هر گروه ، تك تك اعضا به ترتيب شماره ،  مطالب را براي سايرين تدريس مي كند.

* ارزشيابي فراگيران : آموزگار از آن ها ارزشيابي از نوع درست و نادرست به صورت فردي يا گروهي به عمل مي آورد.

* ارائه كليد يا پاسخ نامه : آموزگار كليد پاسخ ها را در برگه اي يا روي تخته مي نويسد و فراگيران به آزمون خود به صورت فردي يا گروهي نمره مي دهند.

* تفسير نمرات : فراگيران در مورد نتايج آزمون بحث مي كنند و اشكالات را رفع مي كنند.

بدان كه نيمي از لذّت موفّقيّت در هر كاري ، در حين انجام آن است .   🙂

چرا فرزندم ناخن هایش را می جَوَد؟

فوریه 3, 2011

 

 

پزشکان از آن با عنوان onchophagie»» یاد می کنند. یان اُلیوو، پزشک اطفال، توضیح می دهد که onchophagie»»  همان جویدن ناخن هاست و این عادت در میان کودکان می تواند علل متفاوتی داشته باشد.

ضمناً می تواند تقلیدی هم باشد: کودک این عادت را در بزرگترهای اطرافش می بیند _ پدر، مادر، معلم_ و تصمیم می گیرد که رفتارها و حرکات آنها را تکرار کند، که در این مورد نگرانی وجود ندارد. همچنین این عادت می تواند به عنوان «نگرانی و اضطراب» از شرایط سخت و نگران کننده و اتفاقاتی که روزش را مختل می کند، تفسیر شود، اتفاقاتی مانند: ورود به مدرسه، طلاق، تولد یک خواهر یا برادر و… .

آلن بروییه، روانشناس بالینی، یادآور می شود که ناخن جویدن روشی برای بروز دادن نگرانی، عصبیت و احساس ناامنی کودک است. این ناخن جویدن کودک شبیه عادت و ررفتن با موها و یا بازی کردن با گوشش است.

راه حل ها
یان اُلیوو می گوید «ناخن جویدن» از هر نوعش که باشد، باید علتش را پیدا کرد. وی توصیه می کند که: کودک را به خاطر این رفتار تحت فشار نگذارید و در بین دیگران او را تحقیر نکنید: با این کار او در ناخوشی اش غرق می شود و این رفتار بحران های کوچک و نگرانی هایش را تشدید می کند. در این مواقع کودک نیاز دارد که به حرف  هایش گوش داده شود.

باید بفهمید که چه چیزی آزارش می دهد. استفاده از پانسمان بر روی ناخن ها، استفاده از لاک های تلخ که تأثیر منصرف کننده دارند، می توانند مفید باشند. البته باید بدانید که فقط با گذشت زمان است که این عادت از بین می رود.

مشکلات احساس ناامنی
علی رغم تمام اتفاقاتی که می افتد، آرامش خود را حفظ کنید، زیرا گاهی اوقات همین اتفاقات بر مشکلات دامن می زند.

یان اُلیوو می گوید: ممکن است حس ناامنی اش شدیدتر شود و به ناخن جویدن هر روزه اش ادامه دهد تا جایی که دچار خونریزی و عفونت پوستی شود. در این حالت، او دائماً انگشت هایش را در دهان می کند، به حدی که تمام مدت مشغول است، حتی گاهی اوقات این کار مانع تمرکزش می شود. به عقیدۀ روانشناسان این عادت ناخوشایند، در این حالت قابل کنترل نیست و در بین کودکانی دیده می شود که تحت تنش و ناامنی هستند.

راه حل ها
آلن بروییه توضیح می دهد که در این حالت باید به کودک کمک کنید تا بتواند آنچه را که آزارش می دهد به زبان بیاورد، این کار اولین قدم در راستای تسلط بر خود است. در این شرایط، باید توسط یک پزشک اطفال یا روان درمانگر به کودک کمک کرد.

این فرد با ترتیب دادن گفتگوهای صمیمی بین کودک و والدین کمک می کند تا فرزندتان احساس ناامنی و نگرانی های درونی اش را بیرون بریزد.

این متخصص ادامه می دهد:  چنین اقداماتی می تواند بر مشکلات و نگرانی های درون مدرسه مانند نمره های بد و هم زمان با آن از دست دادن اعتماد به نفس و همچنین مشکل در ارتباط با همکلاسی هایش نیز اثر بگذارد. خیلی مهم است که کودک از جانب والدینش خاطر جمع باشد. نه اقتدار خیلی زیاد و نه شوخی کردن، هیچ کدام به اندازۀ گوش دادن به کودک مؤثر و مفید نیست.

به طور خلاصه، چه باید کرد؟
_ به او کمک کنید تا با روش دیگری مانند ورزش یا بازی، نگرانی اش را بروز دهد.
_ از سرزنش هایی که ممکن است به اعتماد به نفسش لطمه بزند، پرهیز کنید. این سرزنش ها استرس اش را افزایش می دهد و باعث تشدید عادت ناخن جویدن می شود.
_ با اطمینان دادن به او، کمکش کنید تا این عادت را ترک کند.
_ دست هایش را با کارهای دستی مشغول کنید (دکوپاژ، طراحی، نقاشی و…).

منبع : http://www.seemorgh.com

بازی های زنگ ریاضی

ژانویه 27, 2011

بالاخره یک فرصت مناسب پیدا شد و توانستیم چند تا از بازی های ریاضی را سر فرصت در کلاس انجام دهیم.   🙂

یکی از بازی ها،  پازل های  زوج و فرد بود که بچّه ها پس از درست کردن آن ها ، اعداد زوج و فردی که در پشت پازل ها نوشته شده بود را  دسته بندی می کردند و روی کاغذی می نوشتند.  🙂  🙂

بازی بعد بگرد وپیدا کن نام داشت که باید به حرف آموزگار با دقّت گوش می دادند و عدد سه رقمی مورد نظر را پیدا می کردند.    🙂

با بهانه گیری كودكان چه كنیم ؟ (قسمت دوم )

ژانویه 27, 2011



چگونه با آن كنار بیایید


بهترین راه برای مبدل كردن دعوای میان كودكان به صلح و آرامش، این است كه ابتدا آن ها را از یكدیگر جدا كنید تا آرام شوند . سعی نكنید میان آنها قضاوت كنید ، حتی اگر شاهد بوده باشید كه یكی از بچّه ها ، دیگری را عمداً تحریك كرده و دعوا را شروع كرده است . ( باید برای تصحیح این رفتار ، روش تربیتی مناسبی را اتخاذ نمایید . ) در غیر این صورت یا طرف یكی از آن ها را می گیرید و یا این كه به میدان دعوا كشیده می شوید كه هیچ كدام از آن ها كمكی به شما نخواهد كرد .

اقدام پیشگیرانه


ـ رقابت میان كودكان خود را نمی توانید به طور كامل از بین ببرید ولی می توانید از شدّت آن بكاهید. احترام به علائق یكدیگر را به كودكان خودتأکید كنید . به آن ها بیاموزید كه نسبت به مالكیت شخصی یكدیگر احترام قائل شوند و چیزی را كه به خواهر یا برادرشان تعلق دارد ، بدون اجازه بر ندارند . هیچ وقت كودكان خود را با هم مقایسه نكنید . در موقعیت هایی كه معمولاً بین كودكان اختلاف ایجاد می شود ، مقرراتی وضع كنید . به عنوان مثال جای هر یك را بر صندلی ماشین از قبل تعیین كنید و یا مشخص كنید كه هر یك از آن ها چه ساعتی می توانند برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را ببینند .

بازیگوشی


فرض كنید كه با كودك پیش دبستانی خود قرار گذاشته اید كه بعد ازمسواك زدن به رختخواب برود تا قبل از خواب برایش قصه بگویید . ولی بیست دقیقه بعد می بینید كه می خواهد ماشین های اسباب بازی خود را در دستشویی بگذارد . احتمالاً تا به حال چیزی شبیه به این موضوع را تجربه كرده اید . دلیل آن این است كه مفهوم گذشت زمان برای خردسالان كاملاً با بزرگسالان متفاوت است . وقتی كه آن ها غرق در انجام كاری می شوند فكر می كنند تا وقتی كه فعالیت خود را به اتمام نرسانده اند زمان از حركت خود باز ایستاده است . بنابراین بازیگوشی آن ها تا زمانی كه خواندن ساعت را بیاموزند تمامی ندارد . گاهی پدر ومادرها می بایست به بچّه های خود گوشزد كنند كه وقتشان را تلف نكنند .
چگونه با آن كنار بیایید


ـ اگر می خواهید فرزند خود را از فعالیتی وارد فعالیت دیگری كنید چیزی در این مورد به او نگویید . به عنوان مثال شب هنگام به جای این كه به او بگویید كه موقع خواب است ، او را با گفتگو راجع به كارهایی كه در طول روز انجام داده است مشغول كنید . او هم غرق در صحبت می شود و متوجّه نخواهد شد كه چه وقت از دستشویی بیرون آمده و به رختخواب رفته است .
روش دیگر :


چون درك مفهوم زمان برای كودكی كه هنوز به مدرسه نرفته است به زمان فعالیت هایی از قبیل خوردن آب میوه ، زمان خواب ، زمان استحمام بستگی دارد ، از این رو می توانید برنامه ی بعدی را در طول روز برایش توضیح دهید و به این ترتیب سرعت حركتش را بالا ببرید . به عنوان مثال به او بگویید :» بیا لباس خوابت را بپوش تا بتوانیم كتابی انتخاب كنیم و بخوانیم .» اگر می خواهید كودك خود را به انجام كاری تشویق كنید ، مثلا» می خواهید كه اسباب بازی هایش را جمع كند ، می توانید آن فعالیت را به صورت بازی در آورید و بگویید:» ببینم می توانی تا 50 كه شمردم اسباب بازی هایت را جمع كنی !» او را مسئولیت پذیر سازید . اگر عجله دارید به او بگویید كه دیرتان شده است و به كمك او احتیاج دارید . از او بخواهید كه كیف شما را دم در بگذارد و ظرف غذای خودش را از یخچال بیرون بیاورد .
اگر این روش نیز در مورد كودك دبستانی و بازیگوش شما مؤثر واقع نشد،از روش  جدیدتری استفاده كنید . لباسش را تنش كنید ، با موهای شانه نشده و نامرتب با بسته های بیسکویت یا میوه او را به موقع به مدرسه برسانید . با این روش به فرزند خود می آموزید كه هر چقدر هم كه مقاومت كند ، بعضی كارها مانند به موقع حاضر شدن برای سرویس مدرسه را باید در زمان خودش انجام دهد .
اقدامات پیشگیرانه


هنگامی كه می بینید  كودك شما به تلویزیون توجّهی ندارد و اسباب بازی هایش را گوشه ای رها كرده است ، بیشتر مستعد انجام كارها و وظایف خود می باشد  . بنابراین لوازمی راكه موجب حواس پرتی  او می شوند  جمع كنید و به طور واضح به او بگویید كه انتظار انجام چه كاری را از او دارید . توجّه كنید كه كودك شما تمام وسایل مورد نیاز خود را برای انجام كارش در اختیار داشته باشد . به عنوان مثال اگر از او می خواهید كه دندان هایش را مسواك كند باید مسواك ، خمیر دندان وآب را در دسترس او قرار دهید .راه دیگر جلوگیری از بازیگوشی فرزندتان این است كه از شب قبل لباس و دیگر لوازم مورد نیاز او را برای فردا صبح آماده كنید . با این كار نه تنها به كودك بازیگوش خود فرصت نخواهید داد كه برای انتخاب لباسش شما را معطل كند بلكه صبح، قبل از بیرون رفتن از منزل (به خصوص در مورد خانم های شاغل ) بدون عجله كارهایتان را انجام خواهید داد . البته اگر این كار را هر روز به طور معمول انجام دهید،بهتر است . كودك خود را به انجام بعضی از كارها عادت دهید . مثلاً شب : ابتدا خوردن غذا،بعد شستن دندان و خواندن داستان قبل از خواب . صبح : ابتدا پوشیدن لباس ، شانه كردن مو و مرتب كردن تختخواب ، خوردن صبحانه .

حاضر جوابی


كودك با شروع  دو سالگی ، خود مختاری خویش را به حیطه آزمایش می گذارد كه یكی از راه های انجام این كار حاضر جوابی به بزرگسالان است . كودك خردسال با گفتن» نمی خواهم » یا» نه » می خواهد نشان دهد كه از دستورهای شما خسته شده است و استقلال بیشتری می خواهد . چگونه با این موضوع كنارمی آیید ؟ این موضوع پیچیده ای است. زیرا اولاً می خواهید كه كودكتان اولین قدم های خود را به طرف خود مختاری بردارد ، ثانیا» نمی خواهید كه گستاخی او راتأیید كنید ، بنابراین با حالتی جدی به او بگویید :» نباید این طوری جواب بدهی ، اگر با حرف من موافق نیستی اشكالی ندارد ولی باید مؤدبانه جواب بدهی .» برایش از جملات معترضانه ی مناسب مثال هایی بزنید . جملاتی مثل :» نظر من فرق دارد» یا» مخالفم» و غیره .
به این طریق برایش روشن سازید كه اگر دفعه ی بعد این گونه صحبت كند ارزش خود را نزد شما از دست خواهد داد . اجرای این روش تربیتی را ادامه دهید . اجازه ندهید كه گستاخی او ادامه یابد تا این كه روزی مجبور شوید عكس العمل شدیدی از خود نشان دهید.
اقدامات پیشگیرانه


اگر كودكتان مخالفت خود را مؤدبانه به شما ابراز كرد، به او توجّه بیشتری كنید و به عقیده ی او احترام بگذارید و به او نشان دهید كه برا ی عقاید او احترام قائلید و اگر نظر او مخالف نظر شماست هیچ اشكالی ندارد .
نكته ی مهم این است كه شما می بایست از نوع ارتباط خود آگاه باشید . اگر از آن دسته افرادی هستید كه مخالفت خود را با دیگران به صورت تمسخرآمیزی بیان می كنند ، پس نمی توانید از فرزند خود انتظار داشته باشید كه رفتاری غیر از این داشته باشد .
همین كه فرزند شما بتواند خودش را بیشتر كنترل كند و یاد بگیرد كه چگونه نیازها و نومیدی خود را از طرق سازنده به شما توضیح دهد ، پرخاشگری ، بهانه گیری و دیگر رفتارهای منفی او مسئله ساز نخواهد بود . به او یاد بدهید كه بتواند به شما بگوید كه چه احساسی دارد و چگونه فكر می كند.
با انجام این روش رابطه ای قوی با فرزند خود ایجاد می كنید . چنین رابطه ای ، هنگامی كه فرزندتان به سن بلوغ می رسد ، در حل مسائل به شما كمك زیادی خواهد كرد .

منبع: اطلس رونشناسی- روانشناسی کودکان

با بهانه گیری كودكان چه كنیم ؟ (قسمت اول)

ژانویه 22, 2011


تربیت كودكان كار دشواری است . به طور مثال پسر بچه ای را مجسم كنید كه وسط یك فروشگاه شلوغ شروع به پرخاشگری می كند و جسورانه به والدینش پاسخ می دهد. در چنین مواقعی حتی والدینی كه خیلی در مورد تربیت فرزندشان به خود اطمینان دارند نیزمأیوس و دلسرد می شوند و به دنبال روش و كلمات مناسبی می گردند تا كودك خود را آرام كنند .
به شما اطمینان می دهم كه با استفاده از پاره ای روش ها می توانید در شرایطی كه فرزندتان بدرفتاری می كند خونسردی خود را حفظ نمایید وشیوه ایمناسب در پیش گیرید ، بخصوص هنگامی كه با این پنج مسئله تربیتی مواجه می شوید :
بهانه گیری و نق نق كردن


بهانه گیری معمولاً در بین خردسالان ،به ویژه قبل از این كه بتوانندبه خوبی صحبت كنند ، رایج است . این كار یكی از معدود راه هایی است كه توسط آن می توانند نارضایتی و خشم خود را از آنچه كه نمی توانند به دست آورند ابراز كنند . هر قدر هم كه این مسئله ناراحت كننده باشد ، والدین باید بدانند كه علت بهانه گیری كودكشان فقط دیدن عكس العمل از جانب آنها نیست ( گرچه علت اصلی آن همین است ولی حتّی كودكان دبستانی هم وقتی كه به مقصودشان نمی رسند) بابهانه گیری ، احساسات درونی خود را آشكار می كنند و در نتیجه آرامش می یابند .
چگونه با آن كنار بیایید


وقتی كودك خردسال شما شروع به بهانه گیری و نق نق كرد ، از او بخواهید كه به صورت های مختلف ابتدا در گوشی ، بعد به آهستگی و سپس خیلی بلند و … چیزی را كه می گوید ، تكرار نماید . این روش درست مثل یك بازی، توجّه او را جلب خواهد كرد و بهانه گیری را فراموش خواهد نمود . در مورد كودك دبستانی خود می توانید از چند روش كلی استفاده كنید . به محض این كه شروع به بهانه گیری كرد ، حرف او را قطع كنید و به آرامی بگویید :»داری نق نق و بهانه گیری می كنی و من گوش نمی كنم ، پس بهتر است كه آرام و شمرده صحبت كنی .»
اگر باز هم ادامه داد ، دوباره درخواست خود را تكرار كنید . اگرشیوه ی گفتار خود را تغییر داد با بیان جمله ای او را تشویق كنید . می توانید بگویید :» وقتی بدون نق نق كردن بگویی كه چه می خواهی،بیشتر دوستت خواهم داشت .» اگر در چنین مواقعی عصبانی می شوید ،هیجان صدای خود را فرو ببرید و فراموش كنید كه چقدر دلتان می خواهد فریاد بزنید. به خاطر بسپارید كه با مهار عكس العمل خود می توانید ارتباط بهتری با فرزندتان برقرار كنید . بعد به او بگویید كه می دانید دلیل ناراحتی اش چیست و از این طریق با او به توافق برسید . به عنوان مثال فرض كنید چون به فرزندتان اجازه نداده اید كه قبل از نهار شیرینی بخورد ، ناراحت شده است ، پس شیرینی را در جایی قرار دهید كه بتواند آن را ببیند و به او قول دهید كه پس از خوردن غذا به او شیرینی می دهید .

اقدام پیشگیرانه
هنگامی كه فرزندتان واضح و محكم صحبت می كند به او گوش دهید و تحسینش كنید . با این عمل به او یاد می دهید كه اگر بدون بهانه گیری چیزی بخواهد زودتر آن رابه دست خواهد آورد .
پرخاشگری

والدین گاهی به علت پرخاشگری فرزند خود عصبانی می شوند ، نه فقط به این دلیل كه اغلب در مكان های عمومی با بدخلقی كودك خود مواجه می شوند ، بلكه بدین سبب كه احساس می کنند روی رفتار كودك خود و شرایط موجود كنترل ندارند . خوشبختانه كج خلقی های كودكان با رسیدن به سن مدرسه كاهش می یابد . زیرا می توانند راه حل های بهتری در مواجهه با شكست و ناكامی پیدا كنند .
چگونه با آن كنار بیایید


روش مؤثر برای از بین بردن پرخاشگری ، آن است كه از ابتدا آن را مهار كنید. وقتی كه در مقابل پرخاشگری كودك خود با خشم و عصبانیت عکس العمل نشان دهید ، به طور غیر مستقیم به او می آموزید كه عصبانیت وسیله كارسازی برای دست یافتن به اهداف است . در عوض می توانید بگویید :» وقتی از گریه كردن دست برداشتی در مورد آن با هم صحبت می كنیم و راه حلی می یابیم .» و به اتاق دیگری بروید. اگر فرزند شما خیلی كوچك است و نمی توانید او را تنها بگذارید،پیش او بمانید . اگر به طرف شما آمد ، او را بغل كنید ولی تا وقتی كه آرام نشده چیزی را كه می خواهد به او ندهید . خود را به كار دیگری مشغول كنید . به عنوان مثال مطالعه كنید . با این كار به او می فهمانید كه تا آرام نشود نمی تواند توجه شما را جلب كند . اغلب پرخاشگری های بچّه ها ، اگر مخاطب مورد نظر حضور نداشته باشد ، زودتر متوقّف می شود . در صورتی كه كودك شما در یك مكان عمومی شروع به بدخلقی و پرخاشگری كرد ، بدون توجّه به نگاه ها ی مردم او را به گوشه ای خلوت ببرید و منتظر شوید تا آرام شود . به او بگویید :» اینجا پیش تو می مانم تا وقتی كه آرام شوی و با هم صحبت كنیم.» اگر بعد از سه یا چهار دقیقه باز هم به فریاد و گریه خود ادامه داد ، او را بردارید و از آن مكان خارج شوید .
اقدام پیشگیرانه

پرخاشگری ها همیشه قابل پیش بینی نیستند . كودكان به دلایل مختلفی این كار را انجام می دهند .
به عنوان نمونه سه دلیل شروع پرخاشگری را ذكر می كنیم :

1ـ هنگامی كه كودك شما چیزی می خواهد ولی نمی تواند آن رابه دست آورد .

2ـ وقتی یادگیری انجام كاری برایش دشوار باشد .

3ـ وقتی كه خسته شده باشد .


پس با اجتناب از عواملی كه ممكن است به بهانه گیری منجر شود، می توانید از وقوع تنش جلوگیری كنید . اگر می بینید كودك خردسالتان می خواهد با پازلی كه خواهر بزرگترش انجام می دهد بازی كند ، یا به او در این بازی كمك كنید و یا اینكه توجهش را به بازی دیگری كه بیشتر مناسب سنش باشد ، جلب كنید .
از كودك خود انتظاری بیش از آنچه كه از عهده اش بر می آید نداشته باشید . خردسالان به این دلیل كه قدرت تحمل زیادی ندارند، نمی توانند خود را برای مدّت طولانی سرگرم كنند . بنابراین كودك خردسال خود را در ساعات شلوغ روز و در صف های طولانی به فروشگاه و یا بانك نبرید و اگر باید او را به جایی ببرید كه می دانید معطل می شوید ، برای سرگرمی او اسباب بازی و خوراكی همراه ببرید .

دعوای میان فرزندان
رقابت و همچشمی میان فرزندان یك خانواده ، پاسخی طبیعی به داشتن رقیب دائمی در جلب محبت پدر و مادر است . اگر دعوای آنها مهار نشود ، روی روابط عاطفی میانفرزندان اثر می گذارد و شور و نشاط آنها را از بین می برد.

منبع : اطلس روانشناسی کودک